|
مناسبت ها
شهادت ام البنین(س)
|
مناسبت ها ، شهادت ام البنین(س)
مادر گرامی حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)، مادر یک علقمه جاودانگی، همسر چند
سال پس از شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود، كه امیرالمؤمنین (علیه
السلام) از برادرش عقیل، كه به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست كرد زنی
را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری كند و عقیل، فاطمه كلابیه (ام
البنین) را برای آن حضرت خواستگاری كرد و ازدواج صورت گرفت. «ام البنین،
فاطمه كلابیه»، یكى از مادران برجسته تاریخ است كه زندگى او مالامال از
عشق به ولایت و امامت بوده و در تربیت فرزندان دلیر و شجاع و با ادب چون
عباس بن على (علیه السلام) بسیار موفق بوده است. تولد و رشد او در خاندان
با اصالت و شجاع، صفات و ویژگیهاى فردى این بانو و صبر و بردبارى در خانه
امامت و تربیت فرزندانى كه همگى پیرو امام خویش بوده و تا آخرین لحظات
زندگى خویش دست از ولایت نكشیده اند و پیام رسانى و مبارزه سیاسى این
بانوى كریمه (سلام الله علیها) همه و همه نشان از مجد و عظمت وى دارد.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نام های
عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد. هر چهار برادر به امام خویش، حسین (علیه
السلام) وفادار بودند. فرزند نخستشان، حضرت عباس (علیه السلام)، مولود پاك و
زیبایی به نام قمر پرفروغ بنی هاشم، علمدار كربلاست كه قدوم مباركش زیبنده
و چشم و چراغ خاندان اهل بیت بود و به یقین خداوند سبحان با خلقت عباس
زیباترین هدیه را به بشریت عطا فرمود، هدیه ای كه به بهای ناب و طلای سفید
می ارزد و الحق جمال و جلال و وقار و فداكاری اش مبین همه خوبی ها و
مهربانی هاست. این بانوی بزرگوار فرزندانى تربیت كرد كه فدایى ولایت و
امامت بودند و هر 4 تن در كربلا قربانى آرمانهاى «ولى» و «امام» خویش
شدند و بدین وسیله بر صحیفه تربیت ام البنین (سلام الله علیها) امضاى سبز
مولاى متقیان على (علیه السلام) قرار گرفت. ارادت قلبی ام البنین (سلام
الله علیها) به خاندان پیامبر (صلوات الله علیه) آنقدر بود كه امام حسین
(علیه السلام) را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری كه وقتی به این
بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین (علیه
السلام) باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) به او داده
شد، فرمود رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان كبود است،
فدای امام حسین (علیه السلام). این همسر شهید، مادر چهار شهید و طلایه دار
پیام آوران كربلا پس از حضرت زینب (سلام الله علیها) كه لحظه لحظه عمر
خویش را با خداى خود معامله كرد و لحظه اى خطا و انحراف در زندگى وى راه
نیافت در سال 64 ه.ق دار فانى را وداع گفت و در قبرستان بقیع در كنار سبط
رسول خدا (صلوات الله علیه)، امام حسن (علیه السلام)، و فاطمه بنت اسد و
دیگر چهره هاى درخشان شریعت محمدى (صلوات الله علیه) به خاك سپرده شد. اگر
چه جسم او در خاك است، اما روح بلند او و صفات كریمه و عظیمه وى نام او را
به بلنداى آفتاب زنده نگاه داشته است و در پرتو صفات این بانوى فاضله
انسانهایى تربیت شده اند كه در تاریخ مانا و ماندگار خواهد بود. تقدیم به
ام البنین (علیها السلام) روزی که علی بن ابیطالب با عقیل مشورت کرد و از
آن پیر نسب شناس همسری خواست که (ولدتها الفحوله) فرزندانش شیر مردان
روزگار باشند، هیچ کس حتی عقیل نفهمید که چرا و از چه جهت؟ اما تو را نمی
دانم. تا بحال فکر نکرده بودم شاید می دانستی. پس بگذار بگوئیم نمی دانستی.
تو! فاطمه کلابیه! که به پاکدامنی شهره بودی... اما چون تو کم نبودند در
آن عصر و او تو را برگزید. نمی دانم آنروز به او چگونه جواب دادی، اما
آنقدر می دانم که نوعروس خانه حیدر شدی. نامت فاطمه بود؛ اما دوست نداشتی
فاطمه صدایت کند. نخستین بار که تو را فاطمه خواندند، نشستی و در غم
تنهاترین بانوی آسمانی، زار گریستی و یادش را در دل زنده نگاه داشتی. خود
را با آفتاب عظمت او مقایسه نمودی و گفتی: "مرا فاطمه مخوانید. فاطمه کوثر
رسول است، مادر هستی است. من کنیز اویم، البته اگر این افتخار نصیبم شود." و
باز مردم دهان ناپاک مدینه سخن آغاز کردند که دیگر حسنین و زینبین روز
خوشی نمی بینند! (مگر نه اینست که همین مردم آنها را یتیم کرده بودند با
یاری نکردن علی و فاطمه؟؟!) اما آن روز تو با علی شرطی کردی که: مولای من!
دیگر مرا فاطمه مخوانید که با هر بار بردن نام آن کوثر رسول تن کودکان را
لرزان می بینم! روز اول به خدمت زینب رفتی که طفلی٦ ساله بود و گفتی که به
خدمت خانه و شما آمده ام! کدبانوی خانه شمائید خانمم! و اینگونه زندگی آغاز
شد تا آنزمان که خدا به تو و علی فرزندی عطا کرد. و باز هم شروع کردند که:
دیگر تمام شد. فرزند خودش که بیاید دیگر اولاد زهرا از چشم میافتند اما...
آن روز که برخاستی کودکان و علی بر سر سفره غذا بودند. عباست را آرام در
آغوش گرفتی و نزدشان رفتی و ناگهان همه دیدند بجز زمین که بر گرد سر این
کودکان و پدرشان می چرخد کودک شیرخواره ای و مادرش نیز خود به تنهایی گردشی
عظیم آفریده اند که عالمیان را انگشت حیرت به دهان گذاشته... عباس من به
فدایتان! آرام آرام میگفتی و میگریستی. به فدای تو حسن جان! به فدای تو
زینب جان. به فدای تو ام کلثوم و ناگهان دیگر فدایش کردی... به فدایت شود
حسین فاطمه. من کنیز این خانه ام و شمایان اربابان فضل و کمال! کنیززاده را
چه به برابری و برادری با شما... آری، تو کوثر رسول نبودی؛ اما درس آموخته
مکتب او بودی، اما اکنون بقیع، مهمانی تازه دارد. رفتی و عاشقانه در جوار
مادر علی (علیه السلام) و فرزند او امام حسن مجتبی (علیه السلام) رخ در خاک
دلربای بقیع کشیدی. غروب غم انگیز تو بانوی فاطمی سرشت را به حق باوران و
شیفتگان خاندان رسول اکرم (صلوات الله علیه) تسلیت می گوییم.
|